شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۹
شیوع کرونا شور و صفای سال‌های جنگ و جهاد را بازسازی کرد

فروغ زال گفت: پررنگ‌ترین جنبه خاطرات کتاب «جهاد در قرنطینه»، پیوند عجیب و شباهت جذابی بود که از همدلی، شور، ایمان و وطن‌دوستی دهه شصت و سال‌های جنگ و جهاد با سال‌های پایانی دهه نود برقرار شده بود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «جهاد در قرنطینه»، روایتی از فعالیت‌های کارگاه جهادی شهید ابراهیم‌زاده در جهاد مقابله با ویروس کرونا به همت انتشارات «راه‌یار» چاپ و روانه بازار نشر شد. این اثر، پنجمین کتاب از مجموعه عناوین ناشر درباره «مدافعان سلامت» است که معصومه بائی تحقیق و فروغ زال تدوین آن را برعهده داشته‌اند.
  
کتاب پیش رو روایتی است از مردمی که به‌محض ایجاد بحران و تهدید برای کشورشان، قرنطینه خانگی را به میدان جهاد تبدیل کردند. درحالی‌که با آمدن کرونا، مردم متمدن غرب، فروشگاه‌ها را غارت می‌کردند، ما نیز به گذشته‌مان برگشتیم. انگار دوباره مسجدها و حسینیه‌ها، پایگاه‌های پشتیبانی جبهه شده و خانم‌ها بافتن شال و کلاه‌ و شستن و دوختن لباس‌های رزمندگان را از سر گرفته باشند. این‌بار هم همان دست‌ها دوختند و همان چرخ‌ها چرخیدند، فقط جای پارچه لباس‌های خاکی را پارچه‌های سفید ماسک و گان گرفت.

«جهاد در قرنطینه» که خاطرات جهادگران مشهدی در تهیه و دوخت ماسک و لباس‌های پزشکی و کادر درمان برای مقابله با کرونا را روایت می‌کند، در 144 صفحه منتشر شده است.

گفت‌وگو با فروغ زال؛ نویسنده کتاب «جهاد در قرنطینه» را در ادامه می‌خوانیم.
 
توضیح مختصری درباره کتاب «جهاد در قرنطینه» و دلایل نگارش آن بفرمایید.
این کتاب روایت تلاش و جهاد مردم انقلاب اسلامی در دهه 90 است. دغدغه اینکه باید کاری کرد و نباید نشست، همیشه در وجود آدم‌های انقلابی هست و این کتاب، فکر و دلشوره‌ها و بعد حرکت‌های همین مردم  با شیوع کرونا را در کشور روایت می‌کند. اینکه چطور یک تهدید بزرگ مثل کرونا به فرصتی برای حضور و ساخت صحنه‌های قشنگ جهاد مردمی تبدیل می‌شود. تلاشی که از دوختن ماسک با چرخ خیاطی در خانه شروع می‌شود و بعد به شبکه‌ای 500 نفره از خانم‌هایی با چرخ خیاطی‌هایشان تبدیل می‌شود و کارگاهی که لباس‌های تخصصی برای کادر درمان و بیماران بیمارستان طراحی می‌کنند و می‌دوزند.
 
در بین روایت‌های این جمع، صحنه‌هایی از فداکاری، ایثار و دل‌های بزرگ آدم‌ها دیده می‌شود که در جای خودش منحصر به فرد است. صحنه‌هایی که همه فکر می‌کردند آدم‌هایش در همان صفا و خلوص سال‌های انقلاب و جنگ جامانده‌اند و تمام شده‌اند اما ناباورانه می‌بینیم که در دهه نود هم پر است از آن آدم‌های اهل دل و باصفا و فقط باید وقتش برسد تا خودشان را نشان دهند و ببینیمشان.
 
ویژگی بارز این اثر از نظر شما چیست؟
پررنگ‌ترین جنبه این خاطرات برای خودم پیوند عجیب و شباهت جذابی بود که از همدلی، شور، عشق، ایمان، انسانیت و وطن‌دوستی دهه شصت با این سال‌های پایانی دهه نود برقرار شده بود. انگار که بازسازی همان قاب عکس‌های پر از شور و شوق و صفای سال‌های جنگ و جهاد را در روزهای شروع شیوع کرونا می‌دیدم.
 

روند مصاحبه با راویان کتاب به چه صورت بوده است؟
زحمت مصاحبه‌های این کتاب را خانم معصومه بائی کشیدند که با خانم‌های دست‌اندر کار این حرکت جهادی ساعت‌ها گفت‌وگو کردند. پژوهش و مصاحبه‌هایی کامل و دقیق که متن کتاب مدیون آن امانت و دقت در پژوهش ایشان هست. جالب این‌جاست که خانم بائی و اعضای دفتر جبهه فرهنگی انقلاب پیش از آن‌که رهبر معظم انقلاب اسلامی امر کنند که این حرکت‌های جهادی را مثل آوینی ثبت و ضبط کنید، شروع به‌کار کرده بودند و این از هوش و درایتشان در ثبت این بخش از تاریخ شفاهی فرهنگی ما دارد.
 
آینده کرونا و ادبیات را چگونه می‌بینید؟ شیوع این بیماری چه آثار مثبت و منفی در این حوزه بجای خواهد گذاشت؟
من در جایگاهی نیستم که بخواهم اظهارنظری راجع به آینده ادبیات کنم و این حرف را اساتیدی که پای گذشته و حال ادبیات موسفید کرده‌اند، باید بگویند. شاید کرونا در ابتدا به هر چیزی شوکی وارد کرد، اما الان وقت تبدیل تهدید به فرصت است. کرونا جهان را چهره دیگری داد و طبیعتا ادبیات هم چیزی جدای از جهان نیست و قطعا چهره‌اش تغییر می‌کند و نمی‌تواند این اتفاق بزرگ را نادیده بگیرد و از کنارش بی خیال رد شود.
 
کتاب «جهاد در قرنطینه» به عموم مردم می‌پردازد یا مخصوص طبقه خاصی است؟
درباره سوژه کتاب باید بگویم در یک حرکت جهادی تا وقتی که مردمی از همه طبقه‌های اجتماعی پای کار نیایند آن حرکت جهادی مردمی نمی‌شود و از روایت‌های این کتاب هم حضور افراد در هر طبقه و جایگاهی دوشادوش هم کاملا پیداست و حتی بخشی از کتاب در گفت‌وگوی افراد حاضر در کارگاه هم کاملا اشاره شده و طبیعتا وقتی روایت از همه مردم و از هر طبقه‌ای است، پس مخاطبش هم همه مردم در هر جایگاه و سن و سال و با هر تحصیلاتی است.
 
در پایان اگر خاطره خاصی در هنگام نوشتن کتاب‌، سراغتان آمده، برایمان بگویید.
حین خواندن متن خام مصاحبه‌ها، به چند روایت برخوردم که متاثر شدم و گریه شدیدی کردم. یکی از آن روایت‌ها کادر درمانی بودند که به‌خاطر گران‌بودن هزینه لباس‌ها و یک‌بار مصرف بودنشان و شرایط سخت گرما و صدای خش‌خش آن‌ها معذب بودند و با وجود این سختی‌ها و شرایط پر اضطراب آن موقعیت، ساعت‌های طولانی شیفتشان را آب و غذا نمی‌خوردند که مجبور نباشند برای استفاده از سرویس بهداشتی لباس‌هایشان را غیرقابل استفاده کنند. چون با هر بار تعویض باید دور می‌انداختند.
 
روایت‌های دیگری که متاثرم کرد هم کمک‌های مالی افرادی با توان مالی بسیار ضعیف بود که پنهانی و شرم‌زده برای خرید پارچه و وسایل ماسک‌ها می‌آوردند و دل بزرگ و روح پاکشان آدم را شرمنده می‌کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها